آرمین نصیری هستم متولد 1373 در شهر زنجان . سوم مهر ماه سال 1392 ، اولین روزی بود که برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه شدم.
اعتقاد زیادی به درس خوندن نداشتم و همیشه با این تفکر زندگی میکردم که تحصیلات خوبه اما نه برای تعیین مسیر زندگی و انتخاب شغل.
تو همون دو سه روز اول با شخصی به نام محمد آشنا شدم . محمد آدم عجیبی بود . هرکس هر کمکی میخواست بهش کمک میکرد و دل بزرگی داشت و همین موضوع باعث شد بهش نزدیک بشم . بیشتر که آشنا شدیم فهمیدم تو بازار بورس فعالیت میکنه و پدرش هم از اون بورس بازهای قهار و قدیمیه . خلاصه باهم دوست شدیم و تا به الان بهترین رفیق هم هستیم.
من دنبال کسب درآمد برای مخارج روزانه زندگی و شهریه دانشگاه بودم و شغل های مختلفی رو تست میکردم . مثل کارگری نصفه روز ، مسافرکشی ، شاگردی ، رانندگی و کار تو شرکت پخش به عنوان ویزیتور.
بهمن سال 92 محمد بهم پیشنهاد کرد وارد بازار بورس بشم . بهش اعتماد کردم و اون موقع با فروش پراید مدل 84 تونستم 9 میلیون تومن جور کنم.
اولین سهمی که خریدم خاور بود . اما آرمین بی تجربه هی دست به خرید و فروش زد و تقریبا تا دو سال بعدش اون پول نصف شد.
نا امید بودم و فقط دلم میخواست یه شغل پولساز داشته باشم و بتونم زندگی راحتی داشته باشم . خیلی نگران بودم.
سال 94 تصمیم گرفتم مکانیکی خودرو یاد بگیرم و تا تموم شدن دانشگاهم خودم یه مغازه بزنم . چون همه میگفتن پول تو صنعته!
اما بعد از چندماه شاگردی و اتلاف وقت ، فهمیدم من برای این کار ساخته نشدم و اصلا علاقه ای بهش ندارم . 
سال 95 با یکی از دوستانم به اسم مجتبی که اهل مشهد بود ولی ساکن زنجان ، یه سفره خانه سنتی تاسیس کردیم . پولی که تو بورس داشتم رو کشیدم بیرون (که شده بود 3 تومن) و یه وام ده میلیونی برداشتم . سرنجام کار این بود که بعد از یکسال شراکت با مجتبی ، به اختلاف خوردیم و تمام زحماتمون از بین رفت . (مجتبی جان هرجا که هستی سلامت باشی)
سال 96 تو فضای وب با استاد گلشاهیان اشنا شدم . دیدم بازاری به نام فارکس وجود داره که میشه با کمی اموزش درامد دلاری داشت.
از اموزش های ایشون خیلی منظم شروع کردم و بعد از 6 ماه تمرین وارد بازار شدم . اولین پولی که واریز کردم 100 دلار بود . اما تو یه روز صفر شد.
خیلی حالم بد شد و احساس میکردم 6 ماه زمانم رو تلف کردم . اما یه احساس عجیبی داشتم .میگفتم این همون شغلیه که بهش علاقه دارم.
هرجور شده باید موفق بشم و رفتم سراغ یه کلاس حضوری تو شهر خودمون با اقای فرجی عزیز . 
3 ماه اموزش دیدم و تمرین کردیم اما وقتی با پول واقعی وارد بازار شدم ، دوباره پول از دست دادم .
سال 97 از راه رسید و بالاخره به زور مدرک دانشگاهیمو گرفتم 
صبح تا شب نشستم پای فارکس . این آموزش دیدنا و آزمون و خطا کردنا 2 سال زمان برد تا بالاخره سال 99 یه سود جزئی برداشت کردم. 
موفق شدم تا 6 ماه متوالی برداشت سود داشته باشم و این بسیار خوشحال کننده بود اما یک مشکل جدی و بزرگ دیگه داشتم ؛ سرمایه اولیه کم !
اولش خواستم برم جای دیگ کار کنم یکم سرمایه گیرم بیاد بعد ترید کنم اما یه رفیق به اسم پیمان داشتم که پیشنهاد خوبی داد.
پیمان گفت من کانال تلگرام دارم و میتونم برات کانال بزنم تبلیغ کنم تو اموزش فارکس بدی . هردو میتونیم یه درامد جانبی داشته باشیم .
پیشنهادش عالی بود و از زمستان سال 99 رسما کار آموزش من شروع شد . اولش کلاسها خصوصی بودن ، بعدش شد انلاین عمومی و بعد حضوری.
اما الان که در این نقطه ایستادم ، بیش از 3000 دانشجو تو این سالها داشتم . هم دانشجوی موفق داشتم هم دانشجوی ناموفق !
اما به نظر من یادگیری فارکس هیچوقت پایان نداره… همین که مطلبی سر جلسات آموزش میدم خودمم بیشتر یاد میگیرم و هنوزم روزی دو ساعت مطالعه میکنم و خدارو شکر میکنم که منو با این بازار اشنا کرد . زندگی من ساخته شد . به خیلی از رویاهام که فکرشو نمیکردم رسیدم .
اما یاد گرفتم تا زنده هستم رشد کنم و هیچوقت متوقف نشم. هدف الان من ؟ تبدیل شدن به شماره یک ایران در حوزه آموزش فارکس.